تشریفات عروسی , ماشین عروس , تالار و جهیزیه عروس , خدمات و راهنمای مراسم عروسی

نـخـسـت ثـانـیـه‌هـا ...

کـمـی بـعـد ، دقـیـقـه‌هـا ...

سـاعـت‌هـا ...

روزهــا ...

بـه خـودت کـه مـی‌آیـی ، مـی‌بـیـنـی

سـال‌هـاسـت درد مـی‌کـشـی و

چـیـزی حـس نـمـی‌کـنـی...

کــــــجـا !!؟

همـین جــــاسـت آغــوشِ مـن !

که روزی هـــزار بـــار میــخـوانــمت کـه :

بیــــــــــا…

و تـــو …

هــر بـــار …

بــا شیطــنتـی تمـــــــام !

صــــدا نــــازک میـکنــــی …

و بـــاز هـــم مـی پـــرســـی :

کجــــــــــــــــا !!؟

اینجـــا بـﮧ مـَرز بـے تـَفـاوُتـے هـا رسیـבه ام

בر مـَـטּ دلهـُــره…

בر مـَـטּ تـــرس...

בر مـَـטּ "احســآس" مُــرבه است" !!

ایـטּ روزهـآ بــے خـیـآل خیـالـَم شـُבه ام

مـُنتظرَم בنــیـا تـَمـام شـَوב...!




پ.ن:

      آבم ها

      فقطـ آבم هـســتـنـב،

     نـــﮧ بیشتــر و نـــﮧ ڪمتــر...

  اگــر ڪمتر از چیزے کـــﮧ هـسـتنـב نگاهشاטּ ڪنــــے ...

   آنـهـا را شـــڪــسـتــﮧ اے!

  و اگـــر بیشتـر از آטּ حـســابشان ڪنـــے،

   آنـها تـو را مـے شــڪــننـב...
 
  بین ایــــن آבم هاے آבم، فقط بایـــــב عاقلانــــﮧ زنـבگـے ڪرב؛

        نـــﮧ عاشقـ♥ـانـــﮧ..

عادت کرده ام

کوتاه بنویسم

کوتاه بخونم

کوتاه حرف بزنم

کوتاه نفس بکشم

تازگی ها

دارم عادت می کنم

کوتاه زندگی می کنم

یا شاید

کوتاه بمیرم

نمی دانم

فقط عادت …

خواستی دیگـــه نباشی ،

آفرین … چــــه با اراده..!!

لعنَت به دبستانـی که تو از درسهاش ،

فقط تصمیــم کبــر ی رو آموختـــی …

بــِــہ ایـــ ـטּْ فِــڪُـــ ـرْ مــیـڪُــ ـنـَـ ـمْ ..

لآلآیـــــ ـےْ هــ ـآے مــ ـآدَرَمْ ...

زیـــ ـرِ ڪُــ ـבآمْ بــ ـآلـِـشْــتــَـ ـڪــــِــ ڪـوבَڪــ ـےْ هــ ـآیــَـ ـمْ ...

جـــ ـآ مـآنـْـ ـבِه اَســتـــــــــْ (؟؟؟)

شــ ـآیــَـ ـבْ هــَـ ـنــوزْ هــَـ ـمْ

بــِـ ـتــَـ ـوآטּْ آســ ـوבِه خــــ ـوآبــیـــــ ـבْ ... (!)

می گــویند: دنیــــا بی وفــاســت؛

امـــا..... قدرش را بدانید!

مـن دنیــــای بـی وفــاتری هــــــــم داشتـــــه ام !!

مینویسم که تو بخوانی اما حیف...!

دیگران عاشقانه های مرا میخوانند ویاد عشق

خودشان می افتند!

زندگی پستی و بلندی هایی دارد

واسه ی ما رد شدن از روی پستی ها آسان است

حال این پستی زمین باشد

یا انسان های پست!!!

قبل ترها

وقتی تو هنوز نیامده بودی

عاشقانه های هر کس را که می خواندم،

به سادگی اش می خندیدم...

حالا خودم گریه میکنم

و برایت عاشقانه می نویسم..!!

 به هرکسی که می رسی ، می گوید :

آدم فقط یکبار عاشق می شود ..

دروغ است …

تو باور نکن …

مثلاً خود من ، هرروز ، دوباره ، عاشقت می شوم …

در خلوت كوچه هایم

باد می آید

اینجا من هستم ؛

دلم تنگ نیست....

تنها منتظر بـــارانـم

تا قطره هایش بهانه ایی باشند

برای نم ناك بودن لحظه هایم

و اثباتی

بر بی گناهی چشمانم!

گـل یا پــوچ؟

دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن

بگذار فقط تصــــــور کنم ..

که در دستانتــــ

برایـــم کمی عشق پنهـــان است ..

معلم گفت: دو خط موازی هیچگاه به هم نمیرسند ...
مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند...

گفتم: من خودم را شکستم؛ پس چرابه او نرسیدم ؟؟!

لبخند تلخی زد و گفت ...

شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته باشد .. !!

بالا نشستن را دوست ندارم

اما از بالا دیدن هم دنیای دیگری ندارد

مثل پشت بام خانه مان

می شود ساعت ها گم شد

نگاه های عمیق تری می خواهد

گاهی خنده ام می گیرد که چه طور آدم ها درگیر این دنیای ... شده اند

دلم می خواهد شاد باشم

مثل این آدم ها

این قدر غریبه با دنیا شده ام که...

و عشق

تنها عشق

خدایا سال نو شد

کی حال من عوض می شود؟

خاطرات نیامده بودنت را در گوش کوچه می ریزد

خودم را گم کرده ام

چقدر با دنیا غریبی ام میکند

دستم را بلند می کنم

 

همه اش تقصیر این چتر ها ی خیانتکار است

آسمان هم عجب دل پری دارد

چشم هایت را بنند

مثل من

خاطراتت را بساط کن روی برف

چقدر دلم برایت تنگ شده است

چقدر جای تو خالی است