تشریفات عروسی , ماشین عروس , تالار و جهیزیه عروس , خدمات و راهنمای مراسم عروسی

جدید ترین مطالب
بخش بایگانی
خـــــــــــاتونم

برای عاشق شدن من

یک چشم بر هم زدن کفایت میکرد

که زدی ........

و امروز من عاشقترینم

و تو شاید باور نکنی ...

خود را چون عنکبوتی میبینم که

برای رسید به بلند ترین نقطه آرزو هایم

هر چه تابوست میشکنم

تمام سختی ها را به جان میخرم

من خریدار تو هستم

تو ناز کن

من میخرم

ادامه مطلب


گاهی دلم می خواهد بدانی حال من چگونه است اما بدون که من همیشه حال تورا

می دانم.

اغلب دلم برایت تنگ می شود هرلحظه یک بارتنفست می کنم.

جای تعجب نیست یک دیوانه  دارد با توحرف می زند خودت قضاوت کن که اول

دیوانه نبود وحالا خوشحال است که تو

دیوانه اش کرده ای.

ادامه مطلب

همسرم با صدای بلندی گفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی ؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره ؟ روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم . تنها دخترم آوا به نظر وحشت زده می آمد و اشک در چشمهایش پر شده بود . ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت ، آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود ! گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم : چرا چندتا قاشق گنده نمی خوری ؟ فقط بخاطر بابا عزیزم ! آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت : باشه بابا ، می خورم ، نه فقط چند قاشق ، همشو می خوردم ولی شما باید … آوا مکث کرد !!! بابا ، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم ، هرچی خواستم بهم میدی ؟ دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم ، قول میدم ، بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم ! ناگهان مضطرب شدم و گفتم : آوا ، عزیزم ، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی ! بابا از اینجور پولها نداره ! باشه ؟


برای دیدن ادامه مطلب کلیک کنید
.

ادامه مطلب