تشریفات عروسی , ماشین عروس , تالار و جهیزیه عروس , خدمات و راهنمای مراسم عروسی

جدید ترین مطالب
بخش بایگانی


روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید: «چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟»
پسر جواب داد: «دلیلشو نمی‌دونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!»
- تو هیچ دلیلی نمی‌تونی بیاری؛ پس چطور دوسم داری؟ چطور می‌تونی بگی عاشقمی؟
- من جداً دلیلشو نمیدونم؛ اما می‌تونم بهت ثابت کنم!

ادامه مطلب



از لحظه‌ای که در یکی از اتاق‌های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه‌ی بی‌پایانی را ادامه می‌دادند. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند. از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آن‌ها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است.


ادامه مطلب را فراموش نکنید

ادامه مطلب



هر کی میخواست یه زندگی عاشقانه رو مثال بزنه بی اختیار زندگی سام و مولی رو بیاد می آورد. یه زندگی پر از مهر و محبت. تو دانشگاه بصورت اتفاقی با هم آشنا شدن ،سلیقه های مشترکی داشتن ،هر دو زیبا ،باهوش و عاشق صداقت و پاکی بودن و خیلی زود زندگی شون رو تو کلیسا با قسم خوردن به اینکه که تا آخرین لحظه عمرشون در کنار هم بمونن تو شادی دوستان و خانواده هاشون آغاز کردن. همه چیشون رویایی بود و با هم قرار گذاشتن بودن یک دفترچه خاطرات مشترک داشته باشن تا وقتی پیر شدن اونا رو برای نوه هاشون بخونن و با یاد آوری خاطرات خوش هیچوقت لحظه های زیبای با هم بودن رو از یاد نبرن. واسه همین قبل از خواب همه چی رو توش مینوشتن. با اینکه ۵ سال از زندگیشون میگذشت هنوزم واسه دیدار هم بی تابی میکردند.



ادامه مطلب را فراموش نکنید

ادامه مطلب


در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند
شادی، غم، دانش عشق و باقی احساسات.
روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است.
بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند.
اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند.



ادامه مطلب را فراموش نکنید

ادامه مطلب

تجربه ثابت کرده 5 دقیقه خوابیدن سر کلاس درس
معادل است با 8 ساعت خواب مفید



اس ام اس خنده دار



یکی میره برای استخدام
تو مصاحبه ازش میپرسن:شما برای استخدام اومدین ؟
جواب میده : آره
میپرسند : الان بیکاری؟
جواب میده : آره
میپرسه : شما واقعا الان بیکارید
جواب میده :آره
میگه متاسفانه شما رد شدید
یارو میپرسه چرا؟
میگه ما افرادی را که سه بار فرصت په نه پ په رو تز دست بده استخدام نمیکنیم



اس ام اس خنده دار



به مامانم ميگم:صب 8.30 بايد پاشم.خواب موندم يادت نره صدام كني؟؟
ميگه 8:30 جديد يا قديم؟؟؟؟؟
ايييييي خدا تا يك ماه اين دردسرمونه...
شمام اين دردسرو داريد يا اين سعادت فقط نصيب من شده؟!



اس ام اس خنده دار



میدونی مشکل همه ی دخترای ایرانی چیه؟؟؟؟؟
دخترای ایرانی هیچ مشکلی ندارن!!گلن…ماهن…عشقن!
مردیم اینقدر ضد این دخترا گفتیم والا یه بار تعریف کنیم......


اس ام اس خنده دار



یک ضرب المثل ژاپنی می گوید: یک ایرانی اگر هواپیمایش سقوط نکند،از حوادث رانندگی
جان سالم به در ببرد،آلودگی هوا زنده اش بگذارد و زلزله زیر آوار له اش نکند،
حتما از خوشحالی خواهد مرد !!!


اس ام اس خنده دار



یکی از دوستام تو فیس بوک نوشته
تولدم 15فروردینه ببینم کیا بهم عیدی میدن و تبریک میشنوم
کادو.... :|
عیدی:|
تولدت مبارک :|
واقعا من دوستامو میبینم خدا رو شکر میکنم که هنوز میشه امید داشت



اس ام اس خنده دار



ما یه استاد داریم سر کلاس اگر جواب سوالشو بدیم یعنی جزوشو داریم اگم جوابشو ندیم یعنی احمق و بی شعوریم
حالا شما بودی کدومو انتخاب میکردی؟
بجون خودم سر کلاسش همه پر از ابهام ودو دلی اند
:D


اس ام اس خنده دار



دیدین جدیدا دوستان تو اس ام اس حرف اول کلمات رو مینویسن منظورشونو میگن؟
مثلا :سلام=س
خونه=خ
شارژ=ش
تو=ت
کجایی=ک
الان میترسم به یکی اس بدم :چخبر ؟کجایی؟
اونم میده : " س خ ش ندارم ت ک ؟ "!!!!!!
چرا اینا نمیرن فضا با این همه خلاقیت؟؟؟؟؟



اس ام اس خنده دار



ماشین مشتی مندلی نه بوغ داره نه صندلی،
صندلیهاش فنر داره نشستنش خطر داره !
از همون موقع داشتن ذهنمونو برای خرید پراید آماده میکردن



اس ام اس خنده دار



تا حالا دقت کردین موهاتو با هزار تا بدبختی درست میکنی
..
.
بعد میبینی یادت رفته باید تی شرت بپوشی!



اس ام اس خنده دار



اعتراف میکنم وقتی داشتم برنامه تحویل سال رو نگاه میکردم وقتی تنگ ماهی رو نشون میدادن من با پام میز تلویزیون رو تکون میدادم که آبای تو تنگ بریزه !!!


اس ام اس خنده دار


دنبال يه پسته دونه درشت خوشگلم. ميخام به عنوان نگين انگشتر استفاده كنم



ادامه مطلب

پزشکان معمولا خاطرات جالبی از کار و بیمارانشان دارند.

علت جالب بودن این خاطرات یا بخاطر برخوردهای بانمکی است


که بیماران با پزشک یا بیماریشان می‌کنند


یا کمبود اطلاعات پزشکی است یا شاید وقوع بعضی اتفاقات


در فضایی که سایه مرگ و بیماری در آن وجود دارد خود به خود تبدیل به طنز می‌شود.


اما مهم اینجاست که یک پزشک عمومی با ذوق اهل شهرکرد هر از چندگاهی


خاطراتش را از این ماجراها در وبلاگش می‌نویسد که بسیار خواندنی هستند:



گلوی بچه رو که نگاه کردم مادرش گفت:


آقای دکتر! گلوش چرک داره؟ گفتم: چرکش تازه میخواد شروع بشه.


گفت: این بچه همیشه همینطوره٬ همیشه عفونتش اول شروع میشه بعد زیاد میشه!


به دختره گفتم: مشکلتون چیه؟ با یه صدای گرفته گفت:


هیچی فقط چند روزه که اصلا صدام درنمیره!!


به دختری که با استفراغ اومده بود گفتم:


اسهال هم دارین؟ گفت: حالتشو دارم اما نمیاد!!


یه خانم حدودا ۵۰ ساله دختر حدودا ۱۸ سالشو آورده بود.


به دختره گفتم: مشکلتون چیه؟ گفت: دلهره دارم.


مادرش زد زیر خنده و بعد گفت: مامان! دل پیچه ، نه دلهره!


پرسیدم: چیز ناجوری نخوردین؟ مادرش گفت: چرا «چیسپ» خورده


و این بار نوبت دختر بود که بزنه زیر خنده و بگه: مامان چیپس نه چیسپ!


به آقائی که با سردرد اومده بود گفتم:


قبلا هم سابقه داشتین؟ گفت: مثلا چه سابقه ای؟


بعد گفتم: توی خونه داروئی نخوردین؟ گفت: مثلا چه داروئی؟


نسخه شو که نوشتم گفتم: دیگه هیچ ناراحتی نداشتین؟ گفت: مثلا چه ناراحتی؟


به خانمه گفتم:اشتهاتون خوبه؟ گفت: هروقت بتونم غذا بخورم میتونم بخورم!


پیرمرده گفت: همه بدنم درد میکنه غیر از آرنج دست چپم.


گفتم: یعنی آرنج دست چپتون درد نمیکنه؟ گفت: نه آرنج دست چپم «خیلی» درد میکنه!


خانمه اومد و گفت: برام یه آزمایش بنویس. گفتم: چه آزمایشی؟


گفت: نمیدونم. چندوقت بود که هر دو دستم درد میکرد.


چند هفته پیش از این دستم آزمایش خون گرفتم بعد دردش افتاد


حالا میخوام بگم از این دستم هم خون بگیرن ببینم دردش می افته؟!


به خانمه گفتم: باید یه آزمایش بدین. گفت: نمیدم!


گفتم: چرا؟ گفت: میترسم بفهمم یه مرض ناجوری دارم!


برای آبسه دندون برای مریض کپسول نوشتم بعد گفت:


چند روزه گلوم هم درد میکنه.


گفتم: خوب اگه عفونت داشته باشه با همون کپسول بهتر میشه.


گفت: اون کپسولو که برای دندونم نوشتین چکار به گلو داره؟!


خانمه میگفت: توی آزمایشگاه درمونگاه آزمایش دادم گفتند عفونت داری


اما بیرون آزمایش دادم گفتند سالمه! آزمایشهاشو نگاه کردم دیدم توی درمونگاه


آزمایش ادرار داده و بیرون آزمایش خون!


خانمه میگفت: فکر کنم باز گلوی بچه ام چرک کرده.


گفتم: از کجا فهمیدین؟ گفت: آخه از دیروز داره دهنش بوی کپسول میده!


خانمه میگفت: بچه ام چند روزه یبوست داره براش شیاف هم گذاشتم خوب نشد.


گفتم: چه شیافی براش گذاشتین؟ گفت: استامینوفن!


مریضهای درمانگاه تمام شدن و از مطب میام بیرون یه هوائی بخورم.


مسئول پذیرش که اهل همونجاست داره با یکی از اهالی روستا صحبت میکنه


و ازش میپرسه: داروهائی که دکتر دومی براتون نوشت با دکتر اولی فرق داشت؟


روستائی محترم میگه: خوب معلومه٬ مگه کود حیوونهای مختلف با هم فرق نمیکنه؟


خوب داروهای دکترها هم با هم فرق میکنه!!


یه پسر جوون با فشار خون پائین اومده بود. گفتم: میتونین بمونین سرم بزنین؟


گفت: نه. گفتم: آمپول میزنین؟ گفت: نه. خانم جوونی که باهاش بود گفت:


آقای دکتر لطفا یه شربت ماستی (آلومینیم ام جی اس) براش بنویسین


گفتم: چرا؟ گفت: آخه میگن چیزهای شیرین فشار خونو بالا میبرن!


روز شنبه این هفته یه زن و شوهر بچه شونو آورده بودند.


گفتم: چند روزه که مریضه؟ پدره گفت: دو روزه


مادرش گفت: نه سه روزه پدره با عصبانیت به مادرش گفت:


آخه جمعه که تعطیله!!


مرده با کمردرد اومده بود، وقتی میخواستم نسخه بنویسم گفت:


آقای دکتر! بی زحمت هرچی میخواین بنویسین فقط پماد ننویسین! گفتم: چرا؟


گفت: آخه همه خونواده مون رفته اند مسافرت هیچکسی نیست که برام پماد بماله!


به خانمه گفتم: کجای سرتون درد میکنه؟

ادامه مطلب

ميگن يه روز جبرئيل ميره پيش خدا گلايه ميکنه که: آخه خدا، اين چه وضعيه آخه؟ ما يک مشت ايرونی داريم توی بهشت که فکر ميکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفيد، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی ميخوان! هيچ کدومشون از بالهاشون استفاده نميکنن، ميگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جايی نميرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده... يکی از همين ها دو ماه پيش قرض گرفت و رفت ديگه ازش خبری نشد!

آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تميز ميکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی ديدم بعضيهاشون کاسبی هم ميکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقيه ميفروشن .
خدا ميگه: ای جبرئيل! ايرانيان هم مثل بقيه، فرزندان من هستند وبهشت به همه فرزندان من تعلق داره. اينها هم که گفتی، خيلی بد نسيت! برو يک زنگی به شيطان بزن تا بفهمی درد سرواقعی يعنی چی!!!


بهشت و جهنم


جبرئيل ميره زنگ ميزنه به جناب شيطان... دو سه بار ميره روی پيغامگير تا بالاخره شيطان نفس نفس زنان جواب ميده: جهنم، بفرماييد؟

جبرئيل ميگه: آقا سرت خيلی شلوغه انگار؟
شيطان آهی ميکشه و ميگه: نگو که دلم خونه... اين ايرونيها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو ميکنم اين طرف، اون طرف يه آتيشی به پا ميکنن! تا دو ماه پيش که اينجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتيش بازی!... حالا هم که... ای داد!!! آقا نکن! بهت ميگم نکن!!!

جبرئيل جان، من برم .... اينها دارن آتيش جهنم رو خاموش ميکنن که جاش کولر گازی نصب کنن!!
ادامه مطلب