- نویسنده : مریم
- بازدید : 395 مشاهده
اینجا به دل سپردن من گیر داده اند ،
مشتی اجل به بردن من گیر داده اند
اینجا همیشه اب تکان می خورد از اب
، اما به اب خوردن من گیر داده اند
مانند شمع در غم تو اب می شوم ،
مردم به فرم مردن من گیر داده اند
چشم انتظار دست تو اصلا نمی شوم ،
ولی به شال گردن من گیر داده اند
در شهر، حس و حال برادر کشی پر است ،
گرگان به جامه من گیر داده اند
دامن زدم به خون که بدست اورم تو را ،
این دست ها به دامن من گیر داده اند
گر پا دهد برای تو سر نیز می دهم ،
اینجا به دل سپردن من گیر داده اند...!
(فرامرز عرب عامری)
درود
چه اشعار زیبا ودلنشینی از استاد عرب عامری گذاشتید
واقعا بی نظیرن
سپاس از اینهمه زیبایی
پاسخ :
نظر لطف شماست مرسی از حضورتون
درود
عالی بود[[hr
پاسخ:
نظر لطف شماست